نام : عادل
نام خانوادگی : فردوسی پور
سال تولد : 1353
محل تولد : تهران
مکان منزل پدری : گیشا ( کوی نصر )
شغل پدر : مهندس برق
تعداد برادر و خواهر : 1 برادر و 1 خواهر ( او فرزند ارشد است )
اصلیت : کرمانی
این پسر عاشق فوتبال در سال 1353 درغرب تهران، خیابان گیشا به دنیا آمد. پدرش مهندس برق و یك خواهر و یك برادر فرزندان پس از عادل هستند. آنها اصلیتی كرمانی دارند.
دوران دبستانش را در مدرسه ذوقی، راهنمایی را در مدرسه طالقانی و در نهایت دبیرستان را در دبیرستان معروف تهران...
... یعنی البرز گذراند.
بچه بسیار درسخوانی بود، تا جایی كه دیپلم خود را با معدل بالای 18 گرفت... از همان زمان كودكی علاقهای وافر به فوتبال داشت. ابتدا والدینش فكر میكردند كه او میرود در كوچه و خیابان فوتبال بازی میكند و از درس غافل میماند، اما زمانه طوری دیگری شد. او با یك رتبه خوب در دانشگاه صنعتی شریف دررشته مهندسی صنایع قبول شد و تحصیلاتش را تا پایان دوره فوق لیسانس ادامه داد... از طرفی او عاشق زبان انگلیسی بود، بهطور حتم میپرسید، چهطور؟ برایتان خواهم گفت.
همانطور كه از دوران كودكی علاقه عجیبی به فوتبال داشت به زبان انگلیسی هم عشق میورزید. شاید فكر نمیكرد روزی همین زبان، باعث میشود كه پلههای ترقی را طی كند. از كلاس اول دبیرستان در كلاسهای زبان نامنویسی كرد،
سال سوم دانشگاه بود كه تمامی كلاسهایش به پایان رسید. او كلاسهای استادیاش را هم قبول شد... از همان دوران نوجوانی، مجلات شوت و مچ انگلیس را هر هفته از میدان انقلاب تهیه میكرد و میخواند؛ مطالبی كه در رابطه با لیگ فوتبال انگلیس بود. شاید دلایل علاقهمندیاش به فوتبال انگلیس، همان مجلاتی باشد كه شب و روزش را گرفته بود. از هر جا كه میتوانست اطلاعات كسب میكرد، لیورپول را خیلی دوست داشت، این را همكارانش در ابرار ورزشی كه اولین روزنامه ورزشی كشور بود میگویند.
میگوید: از آنجا كه به زبانم اطمینان داشتم یك روز به سردبیر وقت ابرار ورزشی كه «اردشیر لارودی» بود، گفتم: به فوتبال علاقه دارم، میخواهم همكاری كنم. گفت: در چه زمینهای، گفتم: ترجمه... یك متنی به من داد و خداحافظی كرد، فردا رفتم دفتر روزنامه، كارم را تحویل دادم و همین شد كه همكاریام با ابرار آغاز شد. آن زمان سال سوم دانشگاه بودم..
. او دوست داشت هر چه زودتر استعدادهایش را در تلویزیون به نمایش بگذارد، مردی كه زیاد از فوتبال جهان میدانست چند دفعه تست داد، اما گفتند «صدات هنوز پخته نیست» و سرانجام قبول شد. مدتی فقط صدایش روی تصاویر فوتبال بود، آن هم برنامههای منتخب ورزشی كه فوتبال آرشیوی از شبكه سوم پخش میكرد، فوتبالهای اروپایی...
اما او كمكم استعدادهایش را نمایان كرد تا سرانجام تصویر او هم دیده شد و برای پخش مستقیم فوتبالهای باشگاهی، سر از ورزشگاهها درآورد... و دیگر كار در دنیای مطبوعات را رها كرد.
دوستان سابقش میدانند كه او در نوجوانی و كودكی طرفدار چه تیمی بود؟ اما حالا او به واقع بیطرف است، میگوید: «شاید باورش برای خیلیها مشكل باشد، اما من در حال حاضر... نه پرسپولیسیام و نه استقلالی... من بیطرفم، چرا كه شغلم ایجاب میكند
بیطرف باشم» اگر چه خیلیها او را متهم به طرفداری از تیم خاصی میكنند، اما به واقع این گونه نیست... داشتیم از زبان انگلیسی او میگفتیم. او درست مانند گزارشگریاش آنقدر پشتكار از خود نشان داد كه توانست به درجه استادی در دانشگاه برسد، حال تصور كنید كه در ابتدای كلاس، شاگردانش او را چهطور در رابطه با فوتبال سوالپیچ میكنند...
شاگردانش میگویند، عادل استاد مهربانی است، پس از پایان هر كلاس با حوصله و دقت پاسخگوی پرسشهای شاگردانش میشود...
فوتبال تمام زندگیاش است، اما برای خانواده هم اهمیت بسیاری قائل میشود. با همسرش در دانشگاه آشنا میشود و همسرش هم پذیرفته كه عشق به فوتبال را از عادل نمیتواند دور كند، او هم بهخاطر چند سال زندگی كردن با عادل، حال برای خودش یك مفسر كامل است، چرا كه در خانه آنها، هر روز حرف فوتبال است...
و اما برنامه نود! عادل، نود را خیلی دوست دارد، چرا كه این برنامه زاییده فكر اوست؛ برنامهای چالشی كه توانست به خوبی در دل علاقهمندان به فوتبال جا خوش كند. كمتر علاقهمند به فوتبالی پیدا میكنید كه دوشنبه شبها، خواب را به برنامه او ترجیح دهد...
اجرای خوب او و همچنین ركگویی در اجرا باعث شده كه نود بهترین برنامه ورزشی طی سالهای اخیر نام بگیرد... برنامهای كه سری جدید آن هشتمین سال حضور این برنامه موفق در تلویزیون است. برای عادل و دیگر دستاندركاران برنامه نود و شخص آقای «زمانی» مدیر گروه ورزش شبكه سوم سیما آرزوی موفقیت میكنیم. عادل میگوید: اگر حمایتهای ایشان و آقای «پورمحمدی» مدیر شبكه سوم نبود، شاید نمیتوانستیم، «نود» را به خواستههای خود و مردم نزدیك كنیم، از هر دویشان سپاسگزارم.